کدام قیمه، کدام ماست؟

و هراس بی‌باروبری

چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۱۷ ب.ظ

امروز از اون روزها بود.
پروژه‌ای که روی درآمدش و تجربه‌اش حساب کرده بودم کنسل شده و من دوباره وسط گرداب چه کار می‌خوام بکنم افتاده‌ام. و اخبار و فیلم‌های غزه هم این رو خیلی به رویم میاره که وجودم و حضورم در این دنیا اثر و ثمر خاصی نداره. و همچنین آه از اینکه در حال حاضر اون‌قدری درآمد ندارم که اموراتم رو بدون تکیه به بابام بتونم بگذرونم، اون هم در شرایطی که بهترین امکانات تحصیلی در اختیارم بوده و ازش استفاده کرده‌ام، و تجربه‌های کاری‌ام هم کم نیست. و آیا نمی‌تونم درآمد مکفی (و بالا) داشته باشم؟ چرا، می‌تونم، اما گزینه‌هایی که در حال حاضر پیش رویم می‌بینم از مسیری که در این چند سال آمده‌ام دوره، و در مسیری که این چند سال آمده‌ام گزینه‌ای که دورنمای مالی و حرفه‌ای روشنی داشته باشه نمی‌بینم.  اون پروژه‌هه دریچه امیدی بود، که خب کنسل شد (واقعا گزینه‌ای نیست یا من دارم نمی‌بینم؟ گاهی به نظرم عجیب میاد که گزینه‌ای نباشه. کجای کارم اشتباهه؟ سلام بر گرداب).
دعوای خانوادگی اخیر هم تجربه مجدد این بود که هنوز از این دعواها بسیار متاثر می‌شم و هنوز بسیار بهشون وصلم و نمی‌تونم بی‌خیال حضورم در کنار خانواده بشم. و این موضوع روی قدرت مانورم در زندگی‌م و انتخاب‌هام بی‌اثر هم نیست.
تو هم که زنگی بهم نمی‌زنی،
و تو هم که داری چیزهای جدیدی رو تجربه می‌کنی که منم دلم تجربه‌کردنشون رو می‌خواد اما بندهایی مثل وصل‌بودن به خانواده نمی‌ذاره و دیدنت فشاری از موتیویشن و حسرت همزمان رو بهم وارد می‌کنه.

امروز تقاطع همه این‌ها بود.
امروز از اون روزها بود.

 

پی‌نوشت: شاید اگر برم ورزشی کنم بشوره ببره. هه، سلام بر هورمون.

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۱۷ ب.ظ
  • .. قیموماست..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی