کدام قیمه، کدام ماست؟

عصر جمعه

يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰۶:۱۸ ب.ظ

عصر جمعه است
سی‌ودوساله شده‌ام. خیلی کارها رو نکرده‌ام. خیلی کیفیت‌ها رو تجربه نکرده‌ام. نمی‌تونم خونه رو رها کنم. ظهر تلفنی با مامان حرف زدم و احساسم این بود صدایش یه کمی سرِ حال نیست و از اون موقع، تا کمی قبل که مجددا دوباره باهاش حرف زدم و صدایش سرحال بود، لایه‌ای از نگرانی با من بود و چیزی بر من سنگینی می‌کرد. کاش خوشحال باشی مامان.
امروز و دیروز و روز قبلش شیرجه زدم توی صحنه‌های مربوط به آن شیرلی و گیلبرت که روی یوتیوب و اینستاگرام هست. چه چیز اون رابطه مثل یک فانتزی قوی روی ذهنم چنبره انداخته؟
زمان می‌گذره. پیوندها و تعلقات از هم گسسته می‌شن. جوان‌ها پیر می‌شن و زوال و مرگ میاد. جاناتان کرامبی سال ۲۰۱۵ مرده. چه چیز گذر عمر و اینکه آدم‌هایی بی‌ربط به من مرده‌اند، سنگین و دل‌تنگ‌کننده است؟ و چه چیز چنین تعلق‌خاطری رو نسبت به شخصیت‌های داستانی که حتی وجود خارجی ندارند ایجاد می‌کنه؟
خلاصه که عصر جمعه است. هر از گاهی هق‌هقی می‌کنم.

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰۶:۱۸ ب.ظ
  • .. قیموماست..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی