کدام قیمه، کدام ماست؟

۱ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

«تنها ملاک حجیت‌آوری، مقایسه است»

این جمله رو دورکیم در «قواعد روش جامعه‌شناسی» گفته. از وقتی که یکی از کسانی که برای پایان‌نامه‌ام باهاش مصاحبه کردم این جمله رو در ذهنم کاشت، جمله‌هه در موقعیت‌های مختلفی سروکله‌اش پیدا شده و خودش رو نشون داده، از جمله الان که دارم که حال‌واحوالات این روزهام رو با حال‌واحوالات همین روزها در سال پیش مقایسه می‌کنم؛
برخلاف پارسال، دائم در حال چک کردن توییتر هستم، مشکلی با فضای موضع‌گیری در تایم‌لاینم ندارم، خشونت‌طلبی حماس نگران و منزجرم نکرده، نسبت به تجمعات اعتراضی و انواع اجراها و حرکات‌های نمایشی در حمایت از فلسطین عاطفه مثبتی دارم، تحمل اخبار شبکه‌های فارسی خارجی برام سخت نیست، … . همه این‌ها، دقیقا نقطه مقابل وضعیت پارسالم هست. چیزی که دارم بررسی می‌کنم اینه که کجاهای این تفاوت حال‌واحوال به خاطر تفاوت در صورت‌مسئله‌های پارسال و امساله و کجاها به خاطر تفاوت در تعلقات خاطر من و نحوه متاثر شدن زندگیم از پیامدهای اتفاقاتی که داره می‌افته.
فهمی که از این طریق نصیبم می‌شه تنها به‌واسطه مقایسه بین دو موقعیت واقعی ممکن شده. به عبارتی، دست‌یابی به این فهم، مسئله‌ای منطقی نیست، بلکه مسئله‌ای تجربی است.


به نظر می‌رسه رویکرد تحلیلی من در مواجهه با موضوعات مختلف، خیلی سریع صورت‌بندی مسئله رو میاره حول محور خودم و تجربیات خودم. حتی در ماجرایی مثل جنگ اسرائیل و فلسطین/حماس هم، اون چیزی که می‌تونم حرفی راجع بهش بزنم، خودمم.

اینجا می‌شه یک بحث روش‌شناسانه کرد در باب اعتبار فهم و تجربه شخصی برای توضیح پدیده جمعی (دلم می‌خواد زمانی مقاله‌ای راجع بهش بنویسم). البته گیریم که این فهم اعتباری نداشته باشه یا به کاری نیاد، چه راه دیگه‌ای پیش پای ماست؟ دست‌کم برای من نتیجه مسیری که تا اینجا در عالم علوم اجتماعی آمده‌ام این بوده که عجالتا تمایلی به سمت اعتباردهی به این فهم و تجربه پیدا کرده‌ام. 


فیلم‌های تجمع‌های حمایت از فلسطین رو که می‌بینم، همه‌اش به این فکر می‌کنم که آیا فیلم‌بردار سعی کرده طوری فیلم بگیره که جمعیت بیشتر به چشم بیان؟ یادمه پارسال، اینکه جمعیت شرکت‌کننده در یک تجمع کم باشند یا زیاد، برام بار عاطفی داشت. اما به طرز جالبی در مسئله فلسطین برام مهم نیست. یعنی حتی این‌جوری هم نیست که وقتی دارم فیلم یک تجمع رو می‌بینم، ته دلم بخواد که کاش جمعیت خیلییی زیاد باشه. انگار در مسئله فلسطین، همان جمعیت‌های کم هم خیلی معنی‌دار و بزرگ باشند. یا شاید هم برام مشخصه که در مسئله فلسطین، توازن قوا اصلا برابر یا نزدیک به برابر نیست که فکر کنیم با تجمعات قدری بزرگ‌تر معادلات تغییری می‌کنه. انگار حمایت از فلسطین، نوعی حمایت پاک‌بازانه است و برای همین کمیت جمعیت مهم نیست. نمی‌دونم، باید بیشتر بهش فکر کنم.